پاسخ:
جواب کامنت ۳ تیر ۱۴۰۲ قسمت اول:
عذر میخوام جواب ها طولانی بودن و زیر پست ها ارسال نمیشدن برای همین چند قسمتشون میکنم.
امیدوارم صفحه سنگین نشه. اگه توی باز کردن صفحه ها مشکلی پیدا کردید بگید.
شاید یه روزی هر جوابی رو پست جداگانه ای کردم تا صفحه ها سبک بشن.
خب حالا جواب باقی سوال هاتون:
آقای سبحان باید شما برای هر حرفی که میزنید دلیل محکم داشته باشید و روش فکر کرده باشید.
فقط یه سری چیزا به چشمتون نیاد . سعی کنید برای یه موضوع مطالب مختلف رو بررسی کنید براش.
خیلی چیزایی که بهشون شک داشتید با تحقیق و مطالعه جوابش بدست میاد.
ما گاهی تا نتونستیم کامل علممون رو زیاد کنیم خیلی حق اظهار نظر نداریم.
اگه آدم همش دنبال ایراد توی دین باشه، معلومه که بالاخره چیزهایی رو میبینه که از نظرش شک برانگیزن . اما ممکنه دلیلی پشتش باشه که اتفاقا عاقلانه به نظر میاد . ولی چون دیدمون خوب نیست ،چیزی که خیلی هم عادی هست رو بزرگ میکنیم توی ذهنمون.
ولی اگه دوست داشته باشید خوبی پیدا کنید و دیدتون خوب باشه ، تا دلتون بخواد صد برابر خوبی توی دین پیدا میکنید.
مثلا میگید گفته شده کافران رو بکشید و ائمه و خدا و...بدی دارن.
در مورد کشتن کافران ، نمیدونم کجا دیدید این حرف رو و منظورتون چیه دقیقا . فکر کنم منظورتون به بعضی از آیه های قرآن باشه.
خب یعنی میگید اگه خدا دستور کشتن کافران رو داده اشتباه کرده؟ و خدای بدی هست؟
خب باید دید آیا دستور منطقی هست یا نه؟
اون کافرانی که دستور به کشتنشون داده شده ، آدم های زیاد خوبی نیستن .
اگه خوب بودن که خدا دستور به جنگ باهاشون و کشتنشون رو نمیداد.
اگه یه کافر بد ذات به سمت شما حمله کنه ، وایمیستید نگاهش میکنید؟
خب نه و ممکنه شما هم بهش حمله میکنید و از خودتون دفاع کنید .
پس اگه در این جا دستور از خدا رسیده باشه که کافران رو بکشید ، پس بد نبوده و به اشتباه که نگفته.
جنگ و کشتن هم همیشه بد نیست. گاهی بهترین راهه.
خدا این چیزا رو گفته که ما شک به دلمون نیفته و بدونیم که خدا راضی هست که در صورت لزوم بجنگیم و حتی آدم بکشیم و اگه مجبور بودیم به عنوان آخرین راه ازش استفاده کنیم.
چون ممکنه گاهی ما شک به دلمون بیفته و تکلیفمون رو ندونیم و با خودمون بگیم آیا کارم درسته ؟ آیا جنگ خوبه؟
اما خدا گفته در صورت لزوم محکم باشیم و مبارزه کنیم حتی تا پای کشتن.
خب اینا اگه آدم با دید خوب نگاهشون کنه چیز بدی نیست که.
و این که چون ما باید به دستور خدا عمل کنیم و چون اگه بگه کسی رو نکش ، خب پس ما هم نباید بکشیمش ، و بنابراین اگه کافران بدونن که خدای ما گفته کسی رو نکشید ، آیا به ما رحم میکنن؟ آیا دین پابرجا میمونه؟ نه اونا اتفاقا با خودشون میگن اینا که ما اگه بهشون حمله کنیم باهامون نمیجنگن، پس بریم راحت بکشیمشون.
اما خدا چون میدونه کافران چه اخلاق و منشی دارن ، به ما میگه در صورت لزوم شما هم بجنگید و خیلی محکم باشید واصلا تردید نکنید .و این حرف ها و دستور ها نشونه داشتن یه خدای عاقله.
تفسیر چند تا آیه رو هم براتون میارم ، که در مورد کافران و...گفته. نگاهشون کنید و در موردشون تحقیق کنید.
فکر کنم قبلا هم گفتم که یه سری از آیه های قرآن تعریف از گذشته هست و خدا به واسطه کاری که در قدیم انجام شده و اتفاقات واقعی که افتادن ، آیه ها رو به صورت داستان برای ما گفته و درس خواسته بهمون بده.
پس وقتی یه آیه رو دیدیم ، خوبه که تحقیق کنیم که این آیه در مورد کیه و چیه؟ شان نزولش چیه؟ یعنی در چه شرایطی نازل شده ؟ آیات قبل و بعدش رو بررسی کنیم و... تا خدایی نکرده فقط به صرف دیدن یه جمله ، بدون تفکر و تحقیق ، در موردش قضاوت کنیم.
مثلا توی آیه ۴ سوره محمد گفته شده کافران رو گردن بزنید . یعنی بکشید و...
این آیه در زمان جنگ احد نازل شده.
از کلمه (حرب) هم استفاده شده که به معنای جنگه.
البته دقیق نمیدونم در این آیه منظور فقط جنگ فیزیکی هست و یا مثلا جنگ نرم هم منظورش هست؟
خلاصه کلا در این آیه زمانی دستور به کشتن کافران داده شده که دیگه راهی نیست و دشمن مقابلشون ایستاده.
حالا یه بخشی از تفسیر آقای قرائتی هم در مورد همین آیه ۴ سوره محمد هست که بیارمش .
که البته اگه بگردید تفسیر های مختلفی از افراد مختلف هست ، اما خب چون تفسیر های ایشون در دسترس تر بوده ، فعلا از ایشون تفسیر آوردم.
تفسیر نور (محسن قرائتی) (سوره محمد آیه ۴):
فَإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها ذلِکَ وَ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَ لکِنْ لِیَبْلُوَا بَعْضَکُمْ بِبَعْضٍ وَ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمالَهُمْ .
پس هرگاه با کسانى که کافر شدند (در میدان جنگ) روبرو شدید، گردنهایشان را بزنید تا آن که آنان را از پا درآورید (و چون در دست شما اسیر شوند) پس آنان را سخت ببندید (تا فرار نکنند) سپس، یا بر آنان منّت نهید (و آزادشان کنید) و یا با گرفتن فدیه و عوض، رهایشان کنید تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد. این است (دستور خداوند) و اگر خداوند اراده مىکرد، (از طریق صاعقه و زلزله و دیگر بلایا) از آن کفّار انتقام مىکشید، ولى( خدا فرمان جنگ داد) تا برخى از شما را به وسیله برخى دیگر بیازماید و کسانى که در راه خدا کشته شدند، هرگز خداوند اعمالشان را از بین نمىبرد.
پیام هایی از این آیه برداشت شده:
1- از میان کافران، تنها آنان را که در برابر شما به جنگ ایستادهاند، از میان بردارید.
فَإِذا لَقِیتُمُ : پس هنگامی که [در میدان نبرد] روبرو شدید.
یعنی ما کاری به کسانی که با ما نمیجنگن و دشمنی نمیکنن و به قولی سرشون تو کار خودشونه نداریم .
ما مجبوریم با اون هایی بجنگیم که دشمنی بی جا دارن و اذیت و آزار میکنن .
2- رزمنده مسلمان باید آماده، آموزش دیده و شجاع باشد. «فَضَرْبَ الرِّقابِ»
یعنی محکم باشیم و درصورت لزوم به دشمن رحم نکنیم و آماده باشیم.
3- در هنگام نبرد محکم کارى کنید تا دشمن سوء استفاده نکند و اسیران فرار نکنند.
فَشُدُّوا الْوَثاقَ : پس بند [اسیران] را محکم ببندید.
گفته بقیه رو اگه اسیر کردید محکم ببندیدشون . یعنی مراقبشون باشید که فرار نکنن و توطئه نکنن و...
اینا درس و آموزشی هست که خواسته بهمون یاد بده.
4- در جبهه باید اختیاراتى به فرمانده تفویض شود. «فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً»
منا : منت گذاشتن، آزاد کردن
فداء : فدیه و عوض یا غرامت
میشه در زمان جنگ عفو و بخشش نسبت به اسیران داشت و این طور نیست که بخواهیم همه رو بکشیم.
جنگ و کشتن فقط در صورت لزومه و زیاده روی هم نباید بکنیم. یعنی ممکنه چون جنگ تموم شده و اسیر شدن ، دیگه نباید بکشیمشون.
5- در جهاد اسلامى، هم قدرت لازم است، «فَضَرْبَ الرِّقابِ» و هم عطوفت و مهربانى. «فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً»
ببینید خدا چه طور حواسش هست که اگه دستور به کشتن داده ، دستور به مهربانی هم بده . پس اینم ببینیم.
6- آزاد کردن اسیران، بدون گرفتن عوض، بر آزاد کردن با عوض مقدّم است. «فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً»
یعنی اول کلمه منا اومده ( آزاد کردن)و بعد کلمه فداء(غرامت)
یعنی خدا گاهی اون چیزی که بیشتر دوست داره ما بهش عمل کنیم رو اول میگه. اونی که کمتر دوست داره انجام بدیم رو آخر میگه.
همون طور که در این آیه اول از آزاد کردن میگه : یا بر آنان منّت نهید (و آزادشان کنید) و یا با گرفتن فدیه و عوض، رهایشان کنید.
7- جنگ و جهاد، یکى از زمینههاى آزمایش الهى است.
لِیَبْلُوَا بَعْضَکُمْ بِبَعْضٍ: تا برخى از شما را به وسیله برخى دیگر بیازماید.
یعنی جنگ گاهی خوبی داره و خوبیش اینه که بعضی هامون امتحان میشیم.
8- جهاد در اسلام براى حفظ دین خداست، نه کشورگشایى، استعمار، تهدید، رقابت، انتقام، حسادت و ....
الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ :کسانی که در راه خدا کشته شدن.
میگه یعنی باید در راه خدا بجنگیم و کشته بشیم.
نگفته در راه کشور گشایی و حسادت کشته بشیم .
9- گرچه در جنگ بعضى شهید مىشوند ولى خداوند اهدافشان را به ثمر مىرساند و زحمات آنان هرگز تباه نمىشود.
قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمالَهُمْ : کسانی که در راه خدا کشته شدند ، پس [خداوند] هرگز اعمال آنها را نابود نمی کند .
و میگه کسانی که در راه خدا کشته شدن ، هرگز خدا اعمالشون رو از بین نمیبره.
اینم امید دادن خدا هست در آخر توصیه هاش.
تا کسانی که در راه خدا میجنگن ، بدونن که کارایی که برای خدا میکنن از بین نمیره و خدا بعدا براشون جبران میکنه.
و این طوری ما محکم و با امید و انگیزه به دستوراتش عمل میکنیم.
پس ببینید، باید این طوری قرآن رو بخونید .
کلمه به کلمه روش فکر بشه.
کلی نکته خوب توی قرآنه.
چرا بعضی ها به اینا توجه نمیکنن و فقط تعصبانه میچسبند به یه کلمه و یا جمله و الکی بزرگش میکنن؟
عده ای چون دشمن خدا و قرآن هستن بیشترن از خوبی قرآن نمیگن.
کاری میکنن که مردم از قرآن زده بشن.
شما هم مراقب باشید گول این آدم ها رو نخورید.
هر چیزی شنیدید نسنجیده فوری برای همه بازگو نکنید و باور نکنید.
فکر و تحقیق بسیار کنید در موردش.
پس خدا توی حرف هاش گفته هدف الکی از جنگ نداشته باشیم تا بیخودی ظلم نکنیم.
پس بدونیم که اگه خدا گفته کافران رو بکشید ، با توجه به این که خدا صبور و مهربون و عادله، پس تا حد ممکن تلاشش رو میکنه که دستور نا حق نده .
وقتی خودش داره مدام توصیه به ما میکنه که مراقب باشیم اشتباه نکنیم و زیاده روی نکنیم پس خودش هم مراقبه و عادله.
بنابراین اگه دستور به کشتن عده ای بده ، حتما بهترین کار رو کرده. و دستورش هیچ نقص و عیبی توش نیست .
حالا در آیات ۱۹۰ تا ۱۹۳ سوره بقره هم صحبت هایی در مورد جنگ با کافران و... شده که براتون از یه سایتی که تحقیق کردم میارم:
(( در قسمتی از آیه ۱۹۱ سوره بقره خدا دستور داده است، مشرکین و کافران را هر جا یافتید بکشید؛ «واقتلوهم حیث ثقفتموهم».
این قسمت «واقتلوهم حیث ثقفتموهم» را باید با توجه به آیات قبل و بعد از آن تفسیر کرد.
آیات 190 تا 193 سوره بقره درباره حکم و آداب جهاد با مشرکان و کافران «تجاوزگر» است.
این آیات دعوت به پیکار با کسانى مى کنند که بر مسلمانان تاخته بودند، و آنها را از خانه خود بیرون کرده و از هیچ جنایاتى در حقشان ابا نداشتند. مسلمانان را براى تغییر دینشان پیوسته در فشار گذاشته و شکنجه مى دادند. قرآن پیکار با این گونه افراد را واجب مى داند، نه بخاطر اینکه کافر یا مشرک بودند ، بلکه بخاطر اینکه با اسلام در ستیز بودند.
خداوند در این آیات می فرماید:
و در راه خدا، با کسانى که با شما مى جنگند، نبرد کنید؛ و از حدّ تجاوز نکنید، که خدا متجاوزان را دوست ندارد (آیه ۱۹۰)
و آنها [= مشرکان فتنه گر] را هر کجا یافتید، به قتل برسانید؛ و از آن جا که شما را بیرون ساختند، آنها را بیرون کنید و فتنه از کشتار نیز بدتر است و با آنها، در نزد مسجدالحرام [= در تمام حرم] جنگ نکنید؛ مگر این که در آن جا با شما بجنگند. پس اگر [در آن جا] با شما پیکار کردند، آنها را به قتل برسانید. چنین است جزاى کافران! (آیه ۱۹۱)
و اگر [از جنگ و فتنه] خوددارى کردند، خداوند آمرزنده و مهربان است. (آیه ۱۹۲)
و با آنها پیکار کنید؛ تا فتنه [و بت پرستى، و سلب آزادى از مردم،] باقى نماند؛ و دین، مخصوص خدا گردد. پس اگر [از روش نادرست خود] دست برداشتند، [مزاحم آنها نشوید؛ زیرا] تعدّى جز بر ستمکاران روا نیست).(آیه ۱۹۳)
آنچه از این آیات بر می آید این است که «دستور به پیکار با مشرکین» بعد از «ظلم های گوناگون مشرکین و اخراج مسلمانان» از دیار خود صورت گرفته و یک دستور «واکنشی و دفاعی» است.
خداوند در ضمن دستور به جهاد، از تجاوزگری نهی و تداوم جنگ را نیز منوط به وجود توطئه و فشارهای مشرکین علیه دینداری مسلمانان دانسته و جنگ را آنجا که قتال و فتنه ای از طرف مقابل وجود ندارد، ممنوع کرده است.
قرائن موجود در این آیات نیز به خوبى نشان مى دهد، که هر شرک و بت پرستى منظور نیست، بلکه منظور اعمالى همچون اعمال مشرکان مکّه است، که پیوسته مسلمانان را براى تغییر آیینشان در فشار مى گذاشتند.
به هر حال آیات 190 -193 سوره بقره همه با هم مرتبط هستند و به خوبی نشان می دهند که هدف جهاد اسلامی «دفاع» و خاموش کردن آتش فتنه است و مؤمنان را در مقابل «تهاجم فرهنگى و اجتماعى و نظامى» دشمنان اسلام حفظ مى کند.
طبق آنچه که از قرآن مجید استفاده مى شود تمام جنگهاى اسلامى جنبه «دفاعى» داشته است و اسلام هرگز با جنگ و کشتار موافق نبوده و نیست.
از نظر اسلام «مشروعیّت جنگ» جایى است که دشمن توطئه اى چیده یا آماده حمله باشد، آیا در این هنگام عقل سلیم مى گوید: اگر دشمن خواست شما را به قتل برساند، تسلیم او شوید و دست به شمشیر نبرید؟
به دو نمونه دیگر از آیات قرآن توجّه فرمایید:
در قسمت پایانى آیه 90 از سوره نساء مى خوانیم: (پس هر گاه از شما کناره گرفتند و با شما نجنگیدند و تسلیم شما شدند خدا برای شما راهی بر علیه آنها نگشوده است.).
طبق این آیه شریفه، خداوند مى گوید اگر غیر مسلمانان، صلح دوست و اهل همزیستى مسالمت آمیزند، شما حق ندارید به آنها تعرض کنید.
در آیه 91 سوره نساء، حکم نقطه مقابل آیه قبل را چنین بیان مى کند:
گروهى دیگر را خواهید یافت که مىخواهند از شما (با اظهار اسلام) در امان باشند و از قوم خود نیز (با اظهار کفر) ایمن باشند. آنان هر بار به سوى فتنه (و بتپرستى) برگردند، در آن فرو مىافتند. پس اگر از درگیرى با شما کناره نگرفتند و به شما پیشنهاد صلح ندادند و دست از شما برنداشتند، آنان را هر جا یافتید، بگیرید و بکشید که آنانند کسانى که ما براى شما بر ایشان قدرت و تسلّطى آشکار قرار دادهایم.
ماجرای آیه ۹۱ سوره نساء این هست که گروهى از مکّیان، براى حفظ جان خود، نزد پیامبر آمده و منافقانه اظهار اسلام مىکردند و هنگامى که به مکّه برمىگشتند، سراغ بتپرستى مىرفتند تا دچار شکنجهى کافران نشوند و با این روش، از منافع هر دو گروه بهرهمند مىشدند و از خطرات هر دو جناح، در امان بودند و البتّه گرایش آنان به کفر بیشتر بود.
گفتنی است؛ دستور کلی اسلام در مورد برخورد با کفّار آن است که تا آنان رفتار ناپسندی نداشتند، مسلمانان حق ندارند رفتار ناپسندی با آنها داشته باشند و حتی اگر با مسلمانان بدرفتاری کردند، تا حد امکان باید آنان را ببخشند مگر آنکه چارهای جز دفاع و جنگ نباشد.))
خب آقای سبحان دیدید منظور خدا از جنگ با کافران و کشتن اون ها چیه؟ و چه کسانی رو منظورشه؟
و چند بار مهربانانه گفته اول صحبت کنید و بیشتر از حد زیاده روی نکنید و اگه مجبور شدید اون وقت بجنگید و مراقب باشید و...؟
همین طوری الکی بدون فکر دستور نداده.
دین اسلام دشمن داره و خدا هم همه جوانب رو سنجیده و مشکلات سر راه رو بهمون گفته و راه مقابله باهاشون رو هم بهمون گفته .
جنگ و درگیری همه جا ممکنه پیش بیاد.
و وقتی اتفاقاتی بیفته که خیلی به ضرر دین باشه ، در این صورت دستور هایی از جانب خدا صادر شده.
که مجبور میشیم بهشون عمل کنیم.
خدا حتی توی همین آیه هایی که در مورد جنگ گفته بازم توشون صحبت از بخشش کرده.
پس باید به حرفهای خدا فکر کرد تا تبدیل به یه فرقه و مذهب بد نشیم .
یعنی مثلا یکی توی دین فقط کلمه (کفار رو بکشید )رو میبینه و میره کلی آدم رو میکشه و میگه خدا گفته کافران رو بکشید . و ممکنه خیلی آدم های بی گناه رو بکشه و میشینه خودش پیش خودش منظور خدا رو هر جور که فکر میکنه درسته انجام میده.
در حالی که باید خیلی خیلی فکر کنه و دقت کنه تا اشتباه نکنه.
اما حقیقت اینه که ممکنه عده ای هم واقعا کافر باشن و در صورت لزوم جنگ باهاشون و کشتنشون واجبه.
چند نمونه دیگه در مورد بخشش و مهربونی که خدا در موردش صحبت کرده رو در پایین میگم و آیا کسی که میاد از بدی دین میگه ،آیا به این صحبت هایی که در دین خدا و پیامبرش گفته شده هم توجه میکنه؟ و ازشون صحبت میکنه؟ جایی میشینه در موردشون با بقیه بحث کنه؟
و یا فقط دلش میخواد چشمش رو به روی این چیزا ببنده؟ و فقط در مورد چیزایی که از نظر خودش بد هستن صحبت میکنه؟
و ببینید توصیه هاشون بد بوده واقعا؟
این طوری که نمیشه .
اگه راست میگن ، هم خوبی رو صحبت کنن هم بدی.
بعد متوجه میشن که چون آیات قرآن به هم وصل هستن ، پس اون بدی ها هم دلیلش توی خوبی هاست.
خوبی ها رو که ببینن، متوجه دلیل بدی ها میشن.( البته بدی از نظر خودشون وگرنه هیچ بدی در قرآن نیست)
این چیزایی که من پیدا کردم ، شما هم میتونستید پیدا کنید. به شرطی که فکرتون رو عوض کنید و مثلا اگه کلمه ها و مطالب منفی رو توی گوگل جست و جو میکنید ،اون ها رو تغییر بدید و از سمت دیگه تحقیق کنید حتما براتون بهتره و جنبه های دیگه از ذات خدا و ائمه و... رو هم میبینید.
🍃آیه ۱۵۹ سوره آل عمران
فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ
(اى رسول ما!) پس به خاطر رحمتى از جانب خدا (که شامل حال تو شده،) با مردم مهربان گشتهاى و اگر خشن و سنگدل بودى، (مردم) از دور تو پراکنده مىشدند. پس از (تقصیر) آنان درگذر و براى آنها طلب آمرزش کن و در امور با آنان مشورت نما، پس هنگامى که تصمیم گرفتى، (قاطع باش و) بر خداوند توکّل کن. براستى که خداوند توکّل کنندگان را دوست مىدارد.
نگاه کنید . توی این آیه گفته اگه خشن و سنگدل بودى مردم از دور تو پراکنده میشدن.
خدا پیامبر رو مهربان کرده.
پس پیامبران سنگدل و خشن نبودن که الکی کسی رو بکشن.
خدا داره میگه تو خشن و سنگدل نبودی.
چه طور میان میگن خدا گفته کافران رو بکشید و باور میکنن که در قدیم فلان داستان ِکشتن ِفلان آدم در قرآن راست بوده ، اما این که خدا به پیامبرش میگه تو خشن و سنگدل نبودی ، چه طور اینو باور نمیکنن؟
چه طور یه حرفی رو که خودشون دوست دارن رو فقط قبول میکنن؟ این عجیب نیست؟
تفسیر آقای قرائتی در مورد همین آیه ۱۵۹ سوره آل عمران :
این آیه دربارهى جنگ احد است. زیرا مسلمانانى که در جنگ احد فرار کرده، شکست خورده بودند، در آتش افسوس وندامت وپشیمانى مىسوختند. آنان اطراف پیامبر را گرفته وعذرخواهى مىکردند، خداوند نیز با این آیه دستور عفو عمومى صادر نمود.
پیام ها:
1- نرمش با مردم، یک هدیهى الهى است. «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ»
یعنی ممکنه خدا نرمش و بخشش و مهربونی رو به هر کسی نده .اینقدر که با ارزشه .
پس خدا مهربونی و نرمش رو خاص میدونه .
2- افراد خشن و سختگیر نمىتوانند مردمدارى کنند. «لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ»
خدا به پیامبر میگه اگه خشن و سنگدل بود کسی در اطرافش نمیموند.
پس خدا داره با این حرفش ارزش مهربونی رو نشون میده.
پس خدا توصیه به مهربونی هم میکنه و نه فقط توصیه به جنگ و درگیری.
میگه اگه سنگدل بودی راه به جایی نمیبردی و پیامبر مردم نمیشدی.
پس با دقت گوش کنید به کلمه های قرآن و حرف های خدا.
گوش کنید که وقتی خدا به پیامبر میگه اگه خشن و سنگدل بودی مردم از دور تو پراکنده میشدن و پیامبر نمیشدی ، یعنی پیامبر و دین ما مهربان بوده و هست .
پس نگید خشن بودن و بد بودن و....
3- رهبرى و مدیریّت صحیح، با عفو و عطوفت و گذشت همراه است. «فَاعْفُ عَنْهُمْ»
خدا میگه حالا که مهربون هستی و سنگدل نیستی، پس اونا رو ببخش .خودش دستور به بخشش اونا رو میده.
و در این جا بازم اشاره به این میکنه که ای مردم دین من بر پایه مهربونی میچرخه و بنیانش مهربونی هست.
پایه و اساسش مهربونی هست و اگه پایه دینم رو با مهربونی نچیده باشم ، دینم بزرگ و بلند مرتبه نمیشه .
ببینید چه طور دستور عفو عمومی صادر شده.
اینا رو آخه چرا اون آدمهای بد بین نمیبینن؟
4- خطاکارانِ پشیمان و گنهکاران شرمنده را بپذیرید و جذب کنید و با آنها مشورت کنید «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ »
جالب اینجا است که دستور به مشورت با کسانی داده شده بوده که در برابر پیامبر(ص) جبههگیری کرده بودند که خدا میگه آنها را ببخش و برایشان طلب بخشش کن و با آنان در مورد مسائل جامعه مشورت کرده و از تجربیات آنها استفاده نما.
یعنی پیامبر وظیفه داشت با مردم حتى اونایی که در گذشته لغزش داشتند هم مشورت کنه.
ببینید چقدر خدا بزرگه.چقدر پیامبرش بزرگه.
5- در کنار فکر و مشورت، توکّل بر خدا فراموش نشود. «فَتَوَکَّلْ»
ابتدا مشورت و سپس توکّل، راه چارهى کارهاست، خواه به نتیجه برسیم یا نرسیم. «شاوِرْهُمْ ... فَتَوَکَّلْ ... إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ»
اینم به عنوان خاتمه که خدا لازم دونسته بگه که تلاش و مشورتتون رو بکنید ، بعدش به خدا توکل کنید.
🍃آیه ۴۳ و ۴۴سوره طه:
بروید به سوى فرعون که او طغیان کرده است.
و بهنرمى با او سخن بگویید؛ شاید متذکّر شود، یا [از مجازات الهى] بترسد.
فرعون رو که دیگه احتمالا زیاد اسمش رو شنیدیم و میدونیم کی بوده و چه کار ها میکرده.
اما خدا حتی گفته برید با فرعون هم با مهربانی حرف بزنید.
گفته سریع برید بکشیدش؟
نه نگفته.
پس آیه های قرآن همه به هم وصلن.
ما میتونیم از روی یه آیه ، معنی یه آیه دیگه رو متوجه بشیم.
هر کسی فکر میکنه که دستور به کشتن کافران به این راحتی ها هست و اصلا حساب کتابی نداره ، همین آیه ۴۳ و ۴۴ سوره طه رو بخونه ،متوجه منظور خدا میشه که چه طوری باید رفتار کرد.
باید آیه های قرآن رو در کنار هم قرار بدیم .
و پس وقتی خدا میگه کافران رو بکشید ، باید سوال بیاد تو ذهنمون که چه طوری؟ چه کسانی کافر هستن؟ و در چه شرایطی باید اون ها رو کشت؟
باید دید خدا چی جواب سوال هامون رو داده. نه که خودمون جواب بدیم.
خدا خیلی واضح داره یه سری روش رو به ما میگه . پس اینا چین؟
اون کسی که ما رفتیم بکشیمش و باهاش میجنگیم، مشکل از اونه نه از ما .
اونه که حتما اذیت میکنه و ظلم میکنه و هر چقدر باهاش مهربونی میکنیم و صبر میکنیم بلکه توبه کنه یا درست بشه فایده نداره و تغییری نمیکنه و مدام با ما در جنگه و دین و جون مسلمون ها رو به خطر میندازه.
خب دیگه چاره چیه اگه لازم باشه ، مجبوریم باهاش بجنگیم .
🍃توصیه حضرت لقمان به فرزندشون :
آیه ۱۸ سوره لقمان:
[پسرم]! با بىاعتنایى از مردم روى مگردان، و با تکبّر و غرور بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبّر فخر فروشى را دوست ندارد.
ببینید به چه چیزایی اهمیت میدادن و چه آدم هایی بودن.وقتی به چیزی توصیه میکردن ، حتما خودشون هم همون طور بودن.
🍃یکى از اسرار نماز که در سجدهى آن بلندترین نقطه بدن را (حداقل در هر شبانه روز 34 مرتبه در هفده رکعت نماز واجب) روى خاک مىگزاریم، دورى از تکبّر، غرور و تواضع در برابر خداوند است.
گرچه تواضع در برابر تمام انسانها لازم است؛ امّا در برابر والدین، استاد و مؤمنان لازمتر است. تواضع در برابر مؤمنان، از نشانههاى برجستهى اهل ایمان است.
🍃بر خلاف تقاضاى متکبّران که پیشنهاد دور کردن فقرا را از انبیا داشتند ، آن بزرگواران مىفرمودند: ما هرگز آنان را طرد نمىکنیم.
آیه ۲۹ سوره هود:
وَ یا قَوْمِ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مالًا إِنْ أَجرِیَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ لکِنِّی أَراکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ.
(نوح ادامه داد که) اى قوم من! از شما در برابر این دعوت، اجرتى درخواست نمىکنم، پاداش من تنها بر خداست و من کسانى را که ایمان آوردهاند (به خاطر خواست نابجاى شما) طرد نمىکنم، (چرا که) آنان پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد (و از من شکایت خواهند نمود)، ولى من شما را قوم جاهلى مىبینم.
پیام ها:
1- بىتوقّعى پیامبران، یکى از نشانههاى حقّانیّت آنهاست. «لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مالًا»
یعنی از کاری که میکردن قصد مادی نداشتن.
2- رمز موفّقیّت مبلّغ، توقّع نداشتن از مردم و بىاعتنایى به سرمایهداران است.
3- اگر انبیا دنبال سوء استفاده بودند، به سراغ اشراف مىرفتند، نه فقرا. «لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مالًا»
4- اشراف براى ایمان آوردن خود شرط مىکردند که فقرا رانده شوند، ولى انبیا قاطعانه با این درخواست مخالفت مىکردند.
5- کسى که هدفش از تبلیغ، مال و مقام نیست، فقیر و غنى در نزد او یکسان است. «ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِینَ آمَنُوا»
6- به توقّع مستکبران اعتنا نکنیم. «ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِینَ آمَنُوا»
7- کفّار مؤمنان را اراذل مىشمردند، امّا پیامبر صلى الله علیه و آله مىفرمود: من آنها را با شما عوض نمىکنم. «ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِینَ آمَنُوا»
8- حکومتِ حقّ نباید به خاطر جلب رضایت مرفّهین، طبقه محروم را از دست بدهد. «ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِینَ آمَنُوا»
9- آنها که نزد خدا آبرو دارند نباید طرد شوند. «ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِینَ آمَنُوا»
10- یاد قیامت، به موضعگیرىهاى دنیوى جهت صحیح مىدهد. «مُلاقُوا رَبِّهِمْ»
و یعنی وقتی پیامبر میگه آنان پروردگارشان را ملاقات میکنند، یعنی روز آخرت و قیامتی هست.
11- تحقیر مؤمنان به خاطر فقرشان، نشانهى بىخردى است. «قَوْماً تَجْهَلُونَ»
نه اشرافىگرى نشانهى فهم است و نه فقر نشانهى جهل.
🍃آیه ۳۷ سوره اسراء:
و هرگز در زمین به کبر و ناز مرو و غرور و نخوت مفروش، که به نیرو زمین را نتوانی شکافت و به کوه در سربلندی نخواهی رسید.
آیه ۳۸ اسراء:
همهى اینها، گناهش نزد پروردگارت ناپسند است.
((پس انسانِ ضعیف و ناتوانى که از خاک و نطفه آفریده شده، و در آینده نیز مردارى بیش نخواهد بود، چرا تکبّر مىکند؟!
مگر علم محدود او با فراموشى آسیبپذیر نیست؟!
مگر زیبایى، قدرت، شهرت و ثروت او، زوالپذیر نیست؟!
مگر بیمارى، فقر و مرگ را در جامعه ندیده است؟!
مگر توانایىهاى او نابود شدنى نیست؟!
پس براى چه تکبّر مىکند؟!
قرآن مىفرماید: متکبّرانه راه نروید که زمین سوارخ نمىشود، گردنکشى نکنید که از کوهها بلندتر نمىشوید.))
به نظرم کسی که مغرور نباشه و فروتن باشه، احتمال این که گناه کنه و کار اشتباه هم کنه ، خیلی کمه.
چون اساس خیلی از گناه ها غرور و تکبره.
برای همین خیلی توصیه شده غرور و تکبر نداشته باشیم.
🍃آیه ۲۶ سوره اسرا :
و حق خویشاوندان را بپرداز و [همچنین حق] مستمند و واماندهی در راه را و هرگز اسراف و تبذیر مکن.
🍃سورة مائده ، آیه ۲ :
و (همواره) در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید! و (هرگز) در راه گناه و تعدّی همکاری ننمایید! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید.
🍃 آیه ۲۹ سوره اسرا :
وَلَا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِکَ وَلَا تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا.
هرگز دستت رابرگردنت بسته مگذار [و ترک انفاق و بخشش منما] و بیش از حدّ [نیز] دست خود را مگشاى، که مورد سرزنش قرار گیرى و از کار فرو مانى.
(( سبب نزول آیه این است که؛ هرگاه کسی چیزی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) میخواست و پیامبر (صلی الله علیه و آله) قدرت بخشش آن را داشت، هرگز او را دست خالی رد نمیکرد.
روزی کسی نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و چیزی خواست. پیامبر (صلی الله علیه و آله) چیزی در دست نداشت و فرمود: انشاءالله درست میشود.
مرد گفت: ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پیراهنتان را به من بدهید. و پیامبر (صلی الله علیه و آله) که هرگز کسی را دست خالی رد نمیکرد، پیراهن خود را به او داد.
خداوند فرمود: وَ لاَ تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَی عُنُقِکَ وَ لاَ تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ. و پیامبر (صلی الله علیه و آله) را نهیکرد از اینکه اسراف کند و بدون پیراهن بماند.))
ظاهرا پیامبر فقط همون یه پیرهن رو داشته و این طوری بدون لباس دیگه نمیتونسته بره دنبال کاراش و نماز بخونه و... واسه همین خدا خواسته حد اسراف رو نشون بده. که به ما بگه حتی توی انفاق هم باید میانه رو باشیم.
🍃آیه ۵۵ سوره مائده:
إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ
ولىّ و سرپرست شما، تنها خداوند و پیامبرش و مؤمنانى هستند که نماز را برپا مىدارند و در حال رکوع، زکات مىدهند. (به اتفاق مفسّران مراد علی علیه السّلام است)
بخشی از تفسیر نور (محسن قرائتی ) در مورد این آیه:
در شأن نزول آیه آمده است: سائلى وارد مسجد شد و از مردم درخواست کمک کرد. کسى چیزى به او نداد. حضرت على علیه السلام در حالى که به نماز مشغول بود، در حال رکوع، انگشتر خود را به سائل بخشید. در تکریم این بخشش، این آیه نازل شد.
ماجراى فوق را ده نفر از اصحاب پیامبر مانند: ابن عباس، عمّار یاسر، جابربن عبداللّه، ابوذر، انسبن مالک، بلال و ... نقل کردهاند و شیعه و سنّى در این شأن نزول، توافق دارند.
عمّار یاسر مىگوید: پس از انفاق انگشتر در نماز و نزول آیه بود که رسولخدا صلى الله علیه و آله فرمود: «مَن کنتُ مولاه فعلىّ مولاه»
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در غدیرخم، براى بیان مقام حضرت على علیه السلام این آیه را تلاوت فرمود.
و خود على علیه السلام نیز براى حقّانیّت خویش، بارها این آیه را مىخواند.
ابوذر که خود شاهد ماجرا بوده است، در مسجد الحرام براى مردم داستان فوق را نقل مىکرد.
کلمهى «ولى» در این آیه، به معناى دوست و یاور نیست، چون دوستى و یارى مربوط به همه مسلمانان است، نه آنان که در حال رکوع انفاق مىکنند.
پیام های این آیه:
۱- کسانى که اهل نماز و زکات نیستند، حقّ ولایت بر مردم را ندارند.
إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ ... ( «إِنَّما»، نشانهى انحصار ولایت در افراد خاصّ است)
پس آقای سبحان نگاه کنید ، ممکنه فکر میکنیم یه آیه قرآن، یه جمله ساده هست.اما این طور نیست.
پس بازم میگم باید این جوری تحقیق و تفسیر کرد.
وقتی دقت کنیم و فکر کنیم متوجه میشیم که هر جمله یا کلمه خدا رو میشه باز کرد و در موردش فکر کرد و دستور و راهنمایی جدیدی پیدا کرد.
الان این جا خدا داره میگه کسی که رهبری میخواد بکنه به مردم ، اگه نماز خون نباشه و زکات نده ولی و سرپرست اصلی مردم نیست .
ولی و سرپرست ما بعد از پیامبر کسی هست مثل حضرت علی که در حال نماز و در حال رکوع صدقه داده.
۲- براى توجّه به محرومان، نماز هم مانع نیست. «یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ» (آرى، فقیر نباید از جمع مسلمانان دست خالى برگردد.)
همین آیه ۲۹ سوره اسراء رو میذاریم کنار این آیه ۵۵ سوره مائده .
مثلا در آیه ۵۵ سوره مائده حضرت علی در حین نماز انگشترش رو به یه نفر داده.
شاید ما با خودمون فکر کنیم که پس یه فقیر رو نباید هیچ موقع و در هر حالی دست خالی رد کرد.
اما آیه ۲۹ سوء اسراء رو که میبینیم متوجه میشیم که بخشیدن انگشتر چیزی نیست که شاید حتما ما بهش احتیاج داشته باشیم و میشه گفت اسراف نیست. تا جایی که میدونیم از کارمون نمیمونیم میتونیم انفاق و بخشش کنیم.
و یعنی طوری بخشش نکنیم که یه روز ثروتمند باشیم ، و یه روز دیگه محتاج مردم باشیم.
۳- کسى که نسبت به فقرا بىتفاوت باشد، نباید رهبر و ولىّ شما باشد. إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ ... وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ
۴- کارهاى جزئى (مثل انفاق انگشتر) نماز را باطل نمىکند. «یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»
۵- در فرهنگ قرآن، به صدقه مستحبّى هم «زکات» گفته مىشود. «یُؤْتُونَ الزَّکاةَ»
۶- ولایتها در طول یکدیگرند( یعنی در ادامه هم)نه در عرض یکدیگر.
ولایت بر مسلمانان، ابتدا از آنِ خداوند است، سپس پیامبر، آنگاه امام.
إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا ...
🍃یه داستانم در مورد حضرت موسی شنیدم که فکر کنم واقعی باشه.
(( ماجرای فراربره ای بازیگوش ازمیان گله گوسفندان وجداشدن از آنهاست.
نقل شده است وقتی این پیامبرعظیم الشان متوجه این موضوع می شود برای اینکه خطری بره گوسفند را تهدید نکند بی درنگ به دنبال بره در میان کوه و دشت شروع به دویدن می کند. اما انگار بره قصد ایستادن نداشته و به مسیر خود و بازیگویشی اش ادامه می داده است به طوری که می گویند حضرت موسی (ع) مسافت بسیاری که حتی کیلومترها راه هم تخمین زده می شود به دنبال بره می دود و بالاخره پس از تلاش و تحمل مشقت وسختی فراوان موفق به گرفتن بره گوسفند می شود.
شایدبسیاری ازما درآن شرایط ازدست بره گوسفند عصبانی می شدیم، اما این نبی کامل الهی موسی کلیم الله با مهربانی خاص و وصف نشدنی که مختص بندگان خالص الهی است بره گوسفند را به آغوش می کشد و مورد نوازش قرارمی دهد.
نقل شده است به قدری این صحنه و رفتار موسی (ع) زیبا و تاثیرگذاربوده است که در درجه اول رضایت خدای تبارک وتعالی وبعد تحسین فرشتگان مقرب الهی راموجب می شود))
این جا هم صبر و مهربونی رو یاد داده.
که یعنی ما بدونیم پیامبری که با یه حیوون این قدر مهربون بوده ، و در مقابلش صبوری کرده و نسبت به حیوون خشم نداشته ، پس دیگه در برابر انسان ها هم تا حدود زیادی همین طوری بودن . یعنی صبوری و مهربانی میکردن.
🍃روش برخورد با مخالفان:
مخالفان به چند دسته تقسیم مىشوند که باید با هر کدام به نحوى عمل کرد:
۱_گاهى افرادى به خاطر جهل و نادانى در برابر حقّ قرار مىگیرند و دشمنى مىکنند که این آیه دستور به محبت و برخورد احسن مىدهد.
در دو آیه زیر در اینباره آمده است:
آیه ۶۳ سوره فرقان:
و بندگان خاص خدای رحمان آنان هستند که بر روی زمین به تواضع و فروتنی راه روند و هرگاه مردم جاهل آنها را مورد خطاب قرار دهند (و سخنان نابخردانه گویند) با سلامت نفس ( و زبان خوش) جواب دهند.
آیه ۷۲ سوره فرقان:
و کسانى که شهادت به باطل نمىدهند [و در مجالس باطل شرکت نمىکنند] و هنگامىکه با لغو و بیهودگى برخورد کنند، بزرگوارانه از آن مىگذرند.
۲_ گاهى مخالفت بر اساس حسادت است که باید با اغماض و چشم پوشی برخورد کرد.
برادران یوسف اعتراف به حسادت و خطاى خود کردند، که با وعده آمرزش حضرت یوسف روبرو شدند.
هابیل، در مقابل حسادت برادرش قابیل گفت: اگر تو قصد کشتن من را دارى، من (هرگز) دست به چنین کارى نمىزنم.
۳_ گاهى مخالفت به خاطر حفظ موقعیّت و رفاه و کامیابىهاى مادّى است. در این موارد اتمام حجّت کافى است .
در دو آیه زیر در این باره آمده است:
آیه ۹۱ سوره انعام :
و آنها خدا را آن گونه که باید، نشناختند که گفتند: خدا بر هیچ کس از بشر کتابی نفرستاده. بگو: کتاب توراتی را که موسی آورد و در آن نور (علم) و هدایت خلق بود چه کسی بر او فرستاد که شما آیات آن را در اوراق نگاشته، بعضی را آشکار مینمایید و بسیاری را پنهان میدارید و آنچه را شما و پدرانتان نمیدانستید به شما آموختند؟ بگو: خداست (که رسول و کتاب فرستد)، سپس آنها را بگذار تا به بازیچه خود فرو روند.
آیه ۳ سوره حجر :
(ای رسول ما) این کافران (لجوج) را واگذار تا به خورد و خواب طبیعت و لذات حیوانی سرگرم باشند و آمال و اوهام دنیوی آنان را غافل گرداند، پس (نتیجه این کامرانی بیهوده را) به زودی خواهند یافت.
۴_ گاهى مخالفت، در قالب کارشکنى و هَجو و تضعیف ایمان مردم است که برخورد با این گروه را آیات ذیل در قالب برخورد شدید با آنان و قطع رابطه و دستگیرى و گاهى اعدام مشخص مىکند.
آیه ۷۳ سوره توبه و آیه ۱۴۰ سوره نساء و آیه ۶۸ سوره انعام در این رابطه هستند:
آیه ۷۳ سوره توبه:
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ ۚ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ
ای پیغمبر با کافران و منافقان جهاد و مبارزه کن و بر آنها بسیار سختگیر، و مسکن و مأوای آنها دوزخ است که بسیار بد بازگشتگاه و منزلگاهی است.
«وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ» با سختى و شدّت با کفّار برخورد کن.
آیه ۱۴۰ سوره نساء:
وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِینَ وَ الْکافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعاً .
همانا خداوند در قرآن (این حکم را) بر شما نازل کرده است که هرگاه شنیدید آیات خدا مورد کفر یا تمسخر قرار مىگیرد با آنان، همنشینى نکنید تا به سخن دیگرى مشغول شوند، وگرنه شما هم مانند آنان خواهید بود. همانا خداوند همهى منافقان و کافران را در دوزخ جمع مىکند.
پیام ها:
1- انسان، در برابر گفتههاى ناحقّ دیگران نباید بىتفاوت باشد.
2- یا محیط فاسد را عوض کنید، یا از آن محیط خارج شوید.
فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ: با آنان همنشینی نکنید.
3- تنها گناه نکردن ومستقیم بودن کافى نیست، باید بساط گناه را به هم زد و جلو انحراف دیگران را هم گرفت.
فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ : پس با آنان همنشینی نکنید تا به سخن دیگری مشغول شوند
4- نباید به بهانه و عنوان آزادى بیان، سعهى صدر، تسامح، خوش اخلاقى، مدارا، حیا، مردم دارى، و مانند اینها، در مقابل تمسخر دین سکوت کرد. سَمِعْتُمْ ... یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ
5- تشویق و تقویت کفر و استهزاى دین، به هر نحو که باشد هرچند به صورت سیاهى لشکر حرام است. «فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ»
6- شرط مصاحبت با دیگران، آن است که ضرر فکرى و مکتبى نداشته باشد. سَمِعْتُمْ ... یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ
7- هم رابطه و هم قطع رابطه، هرکدام بجاى خود لازم است، هم جاذبه و هم دافعه. «فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ»
8- کسى که راضى به گناه دیگران باشد، شریک گناه است.
إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ: وگرنه شما هم مانند آنها خواهید بود.
9- سکوت در برابر یاوهگویىهاى کفّار، نوعى نفاق است. «إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِینَ»
10- همنشینىهاى آخرت، جزاى همنشینىهاى دنیوى است. «إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِینَ وَ الْکافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ»
آیه 68 سورهى انعام است که خطاب به رسول خدا صلى الله علیه و آله مىفرماید:
اگر دیدى کسانى در آیات ما یاوه سرایى مىکنند. از آنان اعراض( پشت کردن، مخالفت) کن تا موضوع بحث آنان عوض شود.و چنانچه شیطان البته فراموشت ساخت بعد از آنکه متذکّر (کلام خدا) شدی دیگر با گروه ستمکاران مجالست مکن.
۵_ گاهى دشمنى آنان با دست بردن به اسلحه و مبارزهى مسلحانه است که قرآن مىفرماید:
همان گونه آنان بر شما تعدّى کردند باید با آنان مقابله به مثل کنید.
آیه ۱۹۴ سوره بقره در این رابطه هست:
الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ.
ماههای حرام را در مقابل ماههای حرام قرار دهید، که اگر حرمت آن را نگاه نداشته و با شما قتال کنند شما نیز قصاص کنید. هر که به ستم بر شما دست دراز کند او را از پای در آورید به قدر ستمی که به شما رسانده است، و از خدا پروا کنید ( که زیاده روی نکنید)و بدانید که خدا با پرهیزکاران است.
نکته های این آیه:
قبل از اسلام در میان عربها، هر سال چهار ماه احترام خاصّى داشت که در آن ماهها جنگ، حرام و ممنوع بود، سه ماه آنها پى درپى که عبارتند از ذىالقعده، ذىالحجّه و محرم، و یکى هم ماه رجب که جداست. حتّى یکى از علل تسمیه ماه ذىالقعده آن گفتهاند که در این ماه قعود و کوتاهی از جنگ لازم است.
اسلام این سنّت را پذیرفت و در هر سال چهار ماه را آتش بس اعلام نمود، ولى دشمن همیشه در کمین است تا از فرصتها سوء استفاده کند و چه بسا با خود فکر کند که چون مسلمانان در این ماهها موظف به رعایت آتش بس هستند، پس به آنها حمله کنیم.
این آیه مىفرماید: اگر مخالفان شما در این چهار ماه به شما هجوم آوردند، شما نیز در برابرشان بایستید و در همان ماهها با آنان بجنگید و ماه حرام را در برابر ماه حرام قرار دهید. زیرا حرمت خون مسلمانان و حفظ نظام اسلامى از حرمت این ماهها بیشتر است، و هرکس حرمتها را شکست باید مورد قصاص قرار گیرد. سپس به عنوان یک قانون کلّى مىفرماید: هرکس به شما تجاوز کرد، به همان مقدار به او تعدّى کنید. و تقوا داشته باشید و بیش از مقدار لازم قصاص نکنید و بدانید که خداوند با متّقین است.
ببینید آقای سبحان الان توی این آیه ۱۹۴ سوره بقره خدا چه طوری باز خواسته در مورد اسراف توی دین و .. صحبت کنه. چقدر سعی کرده نکته ای صحبت کنه.
الان این جا منظور خدا اینه که یعنی مثلا شاید بعضی ها توی رعایت کردن دین زیاده روی کنن و بگن نه جنگ توی این چهار ماه حرامه و حتی اگه بمیریم هم نباید جنگ کنیم چون خدا گفته توی این ماه ها جنگ نکنید.
اما خدا خواسته به ما نشون بده که نه اتفاقا اگه مجبور شدید جنگ کنید . چون جون مردم و حفظ دین مهمه و مقابله به مثل کنید . و عاقلانه فکر کنیم.
پیام های این آیه:
1- همهى زمانها یکسان نیستند، حرمت و ممنوعیت بعضى ماهها باید حفظ شود. «الشَّهْرُ الْحَرامُ»
2- در اسلام بنبست وجود ندارد. حفظ اسلام و جان مسلمانها بر حفظ احترام مکانها و زمانها مقدّم است.
3- اسلام، دین تجاوز و تعدّى نیست، ولى تعدّى و تجاوز دیگران را نیز نمىپذیرد.
4- حتّى در برخورد با دشمنان، عادل باشیم.
فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَیْکُمْ :وهرکس به شما تجاوز کرد، به مانند آن تجاوز، بر او تعدى کنید .
5- سیستم قانونگذارى باید به نحوى باشد که موجب یأس مسلمانان وجرأت کفّار نگردد واصل مقابله به مثل به همین خاطر است. «فَاعْتَدُوا ... بِمِثْلِ مَا اعْتَدى»
6- رعایت تقوا حتّى به هنگام جنگ، از اصول تربیتى اسلام است. «اتَّقُوا اللَّهَ»
7- اگر در جنگ از مرز عدالت خارج نشوید، از امدادهاى الهى نیز برخوردار خواهید بود. و گمان نکنید عدالت و تقوا پیروزى شما را به تأخیر مىاندازد.
(چون وقتی خدا میگه خدا با پرهیزکاران هست، یعنی ممکنه گاهی کمک ها و امداد های غیبی هم به ما بکنه)
این ۵ تا مورد بالا در مورد نحوه برخورد با مخالفان بود.
پس دیدید که در برخورد با آدم ها چقدر باید مرحله به مرحله پیش رفت و چقدر باید آدم ها رو از کلی صافی و معیار عبور بدیم تا بعد متوجه بشیم باید در مقابلشون از کدام دستور خدا استفاده کنیم.
کشتن و مبارزه با یه شخص همین طوری الکی نیست.
حالا ادامه آیه ها و توصیه های خدا و ائمه و...
🍃 آیه ۹۶ سوره مؤمنون:
(ای پیامبر!) بدى را به بهترین روش دفع کن. (در مقام انتقام و مقابله به مثل مباش) ما به آنچه مخالفان توصیف مىکنند آگاهتریم. (مىدانیم که مشرکان مرا به گرفتن فرزند وشریک وتو را به سحر وجادو توصیف مىکنند)
در این جا خدا گفته مقابله به مثل نکنیم اما جای دیگه پس چرا گفت مقابله به مثل کنید؟
به خاطر این که جنگ مرحله آخر بوده و قبلش صبور بودیم و بدیش رو با بدی جواب ندادیم و مهربونی کردیم باهاش اما وقتی دیگه اون آدم از این مراحل اولیه گذر کرد ، دیگه چاره ای جز جنگ و.. نیست.
🍃آیه ۳۴ سوره فصلت:
هرگز نیکى و بدى یکسان نیست؛ بدى را با نیکى دفع کن، ناگاه [خواهى دید] همان کسی که میان تو و او دشمنى است، گویى دوستى گرم و صمیمى است.
این جا هم میگه بدی رو با نیکی جواب بده و میبینی که چه طوری دشمنت دوستت میشه.
البته بدی رو با نیکی جواب دادن احتمالا همه جا کاربرد نداره. چون به بعضی از آیه های دیگه که نگاه میکنیم وقتی صحبت از جنگ شده ، پس هم باید جنگ کرد و هم نیکی کرد و بدیش رو با بدی جواب ندیم. و هم اگه جنگ کرد ما هم جوابش رو با جنگ بدیم.
پس این جا احتمالا منظور خدا این هست که مثلا یه جاهایی لازم نیست تو هم شبیه خودش رفتار کنی. یعنی مثلا اگه مریض شد به عیادتش برو و یا سعی نکنیم همیشه انتقام بگیریم و....
تفسیر نور (محسن قرائتی) در مورد این آیه:
وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ .
و نیکى با بدى یکسان نیست؛ (بدى دیگران را) با شیوهى بهتر (که نیکى است) دفع کن، که این هنگام آن کسی که میان تو و او دشمنى است همچون دوست گرم مىشود (و عداوتش نسبت به تو تمام مىشود).
نکته ها:
در برابر کسانى که مردم را به خدا دعوت مىکنند افراد بى تفاوت و نااهل و بدرفتارى پیدا مىشوند که اگر مبلّغ دین، با اخلاق خوش و سعهى صدر با آنان برخورد نکند توفیقى حاصل نمىشود.
این آیه سفارش مىکند که بدىها را با خوبى پاسخ بده و اهل انتقام نباش؛ همان گونه که در دعاى مکارم الاخلاق، امام زین العابدین علیه السلام از خداوند مىخواهد که به او توفیق دهد که در برابر غیبت مردم از او، نیکى مردم را بگوید و از بدى آنان بگذرد و هر کس با او قطع رابطه کرد با او معاشرت کند.
بارها در سیرهى پیامبر اکرم و اهل بیت معصوم آن حضرت نمونههایى از این برخوردها را مىخوانیم که سرسختترین مخالفان را به طرفدار آنان تبدیل کرده است.
🍃 توصیه امام علی( ع) به فرزندشون امام حسن مجتبی(ع):
خشمت را آهسته آهسته فروخور؛ زیرا من نوشیدنی شیرینتر و گواراتر از آن ندیدهام، در باره کسی که با تو به خشم و درشتی برخورد کند، نرم باش؛ زیرا دیری نخواهد گذشت که او نیز با تو نرم خواهد شد.
🍃سوره بقره آیه ۱۶۸:
اى مردم! از نعمتهاى حلال و پاکیزهاى که در زمین است بخورید؛ و از گامهاى شیطان، پیروى نکنید؛ زیرا او دشمن آشکار شماست.
🍃سورة یس ، آیة ۶۰ و ۶۱ :
آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟!
🍃آیه ۴۳ سوره شوری:
و هرکس شکیبایى نموده و عفو کند، این کار از امور پرارزش است.
الان مثلا یعنی نمیتونستن این آیه رو هم ببینن؟
یا نخواستن به عمد ببینن؟
میتونستن بیان بگن خدای شما گفته عفو و بخشش کنید.
اما نه چرا باید بیان خدای ما رو خوب جلوه بدن؟
گاها نه میان در موردش حرف بزنن و نه میان درمورد کلی داستان و حدیث و.. دیگه که به نفعشون نیست حرف برنن.
نمیان داستان زندگی پیامبران و ائمه رو کامل بگن و از کلی صفت آشکار خوب نمیگن.
🍃آیه ۳۷ سوره شوری:
همان کسانى که از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب مىورزند و هنگامىکه خشمگین شوند عفو مىکنند.
🍃آیه ۹۰ سوره نحل:
خداوند به عدل و احسان فرمان مىدهد و [همچنین] به بخشش به نزدیکان و از فحشا و منکر و ستم، نهى مىکند؛ خداوند به شما اندرز مىدهد، شاید متذکّر شوید.
🍃کیمیاى واقعى، آن نیست که مس را طلا کند، بلکه برخوردى است که دشمنى را به محّبت تبدیل نماید.
روز فتح مکّه شعار بعضى از مسلمانان «انتقام، انتقام» بود ولى پیامبر اکرم فرمود: امروز روز انتقام نیست بلکه روز رحمت و مرحمت است.
🍃آیه ۱۲۸ سوره توبه :
همانا رسولی از جنس شما برای (هدایت) شما آمد که فقر و پریشانی و جهل و فلاکت شما بر او سخت میآید و بر (آسایش و نجات) شما بسیار حریص و به مؤمنان رئوف و مهربان است.
توی این آیه خدا در مورد پیامبر میگه که چقدر ما رو دوست داره و چقدر برامون تلاش میکنه.
صد ها یا بیشتر مورد این جوری وجود داره.
🍃در روایات وارد شده است که امام حسین علیه السلام به نقل از پدرش، پیامبر را چنین توصیف می کند:
او همیشه خندان بود و اخلاق نرمی داشت و تندخو نبود، فحش و ناسزا از او سر نمی زد ، از کسی عیب نمی گرفت، کسی را بی مورد مدح نمی کرد و نسبت به چیزی که مورد علاقه اش نبود با اغماض برخورد می کرد.
در سنن النبی به نقل از مکارم الاخلاق طبرسی نقل شده است: که آن حضرت هرگز از کسی انتقام نگرفت بلکه کسانی را که به وی بدی کرده بودند مورد عفو قرار می داد . او پیامبر دلسوزی برای مسلمانان بود.
🍃آیه ۱۱۰ سوره کهف:
بگو: جز این نیست که من مانند شما بشری هستم که به من وحی میرسد که خدای شما خدای یکتاست، پس هر کس به لقای (رحمت) پروردگارش امیدوار است باید نیکوکار شود و هرگز در پرستش خدایش احدی را با او شریک نگرداند.
در این آیه کریمه آمده است که خطاب به پیامبر اکرم (ص)، میفرماید: «قُل اِنَّما اَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ» این آیه به روشنی بیانگر آن است که انسان نباید به مقام و موقعیت خود مغرور شود.
(یعنی پیامبر به این بزرگی میاد میگه منم بشری مثل شمام)
🍃از دیگر جنبههای دیدگاه و منش ساده زیستی رسول گرامی اسلام (ص) این است که ایشان هرگز اجازه نمیدادند که مجلس شان صدر و ذیل و بالا و پایین داشته باشد، ایشان پیوسته میفرمودند:
«اصحاب و یاران حلقه و دایره وار بنشینند تا مجلس بالا و پایین نداشته باشد»
(مطهری، ۱۳۸۳، ص ۱۰۱)
🍃شخص اوّل آفرینش که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله است، آنگونه مىنشست که هیچ امتیازى بر دیگران نداشت و افرادى که وارد مجلس مىشدند و حضرت را نمىشناختند، مىپرسیدند: کدام یک از شما پیامبر است؟ «ایکم رسول الله»
🍃 در سفرى که براى تهیه غذا هر کس کارى را به عهده گرفت، پیامبر نیز کارى را به عهده گرفت و فرمود: «جمع کردن هیزم با من»
🍃همین که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله دیدند براى نشستنِ بعضى فرش نیست، عباى خود را دادند تا چند نفرى روى عباى حضرت بنشینند.
🍃پوشیدن لباس ساده، سوار شدن بر الاغ برهنه، شیر دوشیدن، همنشینى با بردگان، سلام کردن به اطفال، وصله کردن کفش و لباس، پذیرفتن دعوت مردم، جارو کردن منزل، دست دادن به تمام افراد و سبک نشمردن غذا از سیرههاى حضرت بود.
🍃برخى شیعیان خواستند به احترام امام صادق علیه السلام حمّام را خلوت و به اصطلاح قُرق کنند، حضرت اجازه نداد و فرمود: «لا حاجة لى فى ذلک المؤمن اخف من ذلک» نیازى به این کار نیست، زندگى مؤمن سادهتر از این تشریفات است.
🍃هر چه اصرار کردند که سفرهى امام رضا علیه السلام از سفره غلامان جدا باشد، آن حضرت نپذیرفت.
🍃شخصى در حمّام، امام رضا علیه السلام را نشناخت و از او خواست تا او را کیسه بکشد، حضرت بدون معرّفى خود و با کمال وقار تقاضاى او را قبول کرد. همین که آن شخص حضرت را شناخت، شروع به عذرخواهى کرد، حضرت او را دلدارى دادند.
🍃توصیه امام علی( ع) به فرزندشون امام حسن مجتبی (ع):
ای پسرم نفس خود را میزان میان خود و دیگران قرار ده، پس آنچه را که برای خود دوست داری برای دیگران نیز دوست بدار، و آنچه را که برای خود نمیپسندی، برای دیگران مپسند، ستم روا مدار، آنگونه که دوست نداری به تو ستم شود، نیکوکار باش، آنگونه که دوست داری به تو نیکی کنند، و آنچه را که برای دیگران زشت میداری برای خود نیز زشت بشمار، و چیزی را برای مردم رضایت ده که برای خود میپسندی، آنچه نمیدانی نگو، گر چه آنچه را میدانی اندک است، آنچه را دوست نداری به تو نسبت دهند، در باره دیگران مگو، بدانکه خود بزرگ بینی و غرور، مخالف راستی، و آفت عقل است.
🍃توصیه امام علی( ع) به فرزندشون امام حسن مجتبی (ع):
در صورت ارتکاب گناه در توبه را مسدود نکرده است؛ در کیفر تو شتاب نداشته، و در توبه و بازگشت، بر تو عیب نگرفته است، در آنجا که رسوایی سزاوار تو است، رسوا نساخته، و برای بازگشت به خویش شرایط سنگینی مطرح نکرده است، در گناهان تو را به محاکمه نکشیده، و از رحمت خویش نا امیدت نکرده، بلکه بازگشت تو را از گناهان، نیکی شمرده است. هر گناه تو را یکی، و هر نیکی تو را ده به حساب آورده، و راه بازگشت و توبه را به روی تو گشوده است.... پس از مرگ بترس، نکند زمانی سراغ تو را گیرد که در حال گناه یا در انتظار توبه کردن باشی و مرگ مهلت ندهد و بین تو و توبه فاصله اندازد که در این حال خود را تباه کردهای.
🍃توصیه امام علی( ع) به فرزندشون امام حسن مجتبی (ع):
چون برادرت از تو جدا گردد، تو پیوند دوستی را بر قرار کن، اگر روی برگرداند تو مهربانی کن، و چون بخل ورزد تو بخشنده باش، هنگامی که دوری میگزیند تو نزدیک شو، و چون سخت میگیرد تو آسان گیر، و به هنگام گناهش عذر او بپذیر، چنانکه گویا بنده او میباشی، و او صاحب نعمت تو است. دوست آن است که در نهان آیین دوستی را رعایت کند.
پس طبق داستان ها و روایات و...که براتون آوردم نشون میده خدا و ائمه و ...چه شخصیتی داشتن.
و چقدر خوش اخلاق بودن.
آیا ممکن بوده که الکی به یکی خشم بگیرن؟
همون طور که گفتیم چرا گاهی در مورد این بخشش ها و مهربونی ها صحبت نمیشه ؟
فقط یه چیز رو میبینن و میگن خدا گفته کافران رو بکشید و...
اما این همه صحبت شده از عفو و بخشش .و نمیگن خدا گفته کسانی که باهاتون میجنگن رو ببخشید.
چون دوست ندارن نشون بدن خدا مهربونه و یا اسلام دین خشنی نیست.
اسلام دین مهربونی هست اما گاهی مهربونی هم حدی داره و در اون جایی که نیاز باشه دستور محکمی صادر میشه. و هیچ اشکالی نداره و کاملا منطقی و طبیعی هست.
صحبت هایی از چند دانشمند درباره قرآن هم شنیده شده که احتمالا اگه تحقیق کنید درست باشه .
من زیاد تحقیقی نکردم. ولی دیدم که توی اینترنت در موردشون صحبت شده که عده ای از دانشمندان این طوری گفتن:
1 . گوته، شاعر و نویسنده معروف آلمانی می گوید: سالیان دراز کشیشان از خدا بی خبر، ما را از پی بردن به حقایق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن دور نگه داشتند; اما هر قدر که ما قدم در جاده علم و دانش نهادیم و پرده تعصب را دریدیم، عظمت احکام مقدس قرآن، بهت و حیرت عجیبی در ما ایجاد نمود . به زودی این کتاب توصیف ناپذیر، محور افکار مردم جهان می گردد!
2 . آلبرت انیشتاین که نیازی به معرفی ندارد، می گوید: قرآن کتاب جبر یا هندسه نیست ، مجموعه ای از قوانین است که بشر را به راه صحیح، راهی که بزرگ ترین فلاسفه و دانشمندان دنیا از تعریف و تعیین آن عاجزند، هدایت می کند .
3 . ویل دورانت، دانشمند امریکایی شرق شناس، می گوید: در قرآن، قانون و اخلاق یکی است . رفتار دینی در قرآن، شامل رفتار دنیوی هم می شود و همه امور آن از جانب خداوند و به طریق وحی آمده است . قرآن در جان های ساده عقایدی آسان و دور از ابهام پدید می آورد که از رسوم و تشریفات ناروا آزاد است .
4 . پروفسور آرتور آربری که یکی از مترجمان مشهور قرآن به زبان انگلیسی است، می گوید: زمانی که به پایان ترجمه قرآن نزدیک می شدم، سخت در پریشانی به سر می بردم; اما قرآن آنچنان آرامش خاطری به من می بخشید که برای همیشه به خاطر خواهم داشت . من در حالی که مسلمان نیستم، قرآن را خواندم تا آن را درک کنم و به تلاوت آن گوش دادم تا مجذوب آهنگ های نافذ و مرتعش کننده اش شوم و تحت تاثیر آهنگش قرار گیرم و به کیفیتی که مسلمانان واقعی و نخستین داشتند، نزدیک گردم تا آن را بفهمم .
5 . لئوتولستوی، نویسنده معروف روسی می گوید: هر کس که بخواهد سادگی و بی پیرایگی اسلام را دریابد، باید قرآن مجید را مورد مطالعه قرار دهد . در قرآن قوانین و تعلیمات حقیقی و احکام آسان و ساده برای عموم بیان شده است . آیات قرآن به خوبی بر مقام عالی اسلام و پاکی روح آورنده اش گواهی می دهد .
6 . دکتر هانری کربن، اسلام شناس معروف فرانسوی، سخن جالبی درباره قرآن دارد . وی می گوید: اگر قرآن خرافی بود و از جانب خداوند نبود، هرگز جرات نمی کرد که بشر را به علم و تعقل و تفکر دعوت کند . هیچ اندیشه ای به اندازه قرآن محمد (ص) انسان را به دانش فرا نخوانده است تاآن جا که نزدیک به نه صد و پنجاه بار در قرآن، از علم و عقل و فکر سخن رفته است .
7 . ارنست رنان، فیلسوف معروف فرانسوی می گوید: در کتابخانه من هزاران جلد کتاب سیاسی ، اجتماعی، ادبی و ... وجود دارد که هر کدام را بیش از یک بار نخوانده ام; اما یک جلد کتاب هست که همیشه مونس من است و هر وقت خسته می شوم و می خواهم درهایی از معانی و کمال به رویم باز شود، آن را مطالعه می کنم . این کتاب، قرآن - کتاب آسمانی مسلمانان - است .
8 . ناپلئون بناپارت، امپراطور فرانسه می گوید: امیدوارم آن زمان دور نباشد که من بتوانم همه دانشمندان جهان را با یکدیگر متحد کنم تا نظامی یکنواخت، فقط براساس اصول قرآن مجید که اصالت و حقیقت دارد و می تواند مردم را به سعادت برساند، ترسیم کنم . قرآن به تنهایی عهده دار سعادت بشر است .
9 . مهاتما گاندی، رهبر فقید هند هم اعتقاد داشت: از راه آموختن علم قرآنی، هر کس به اسرار وحی و حکمت های دین، بدون داشتن هیچ خصوصیت ساختگی دیگری پی می برد . در قرآن هیچ اجباری برای تغییر دین و مذهب انسان ها دیده نمی شود . قرآن به راحتی می گوید: هیچ زور و اکراهی در دین وجود ندارد .
10 . ژان ژاک روسو، متفکر و روان شناس مشهور فرانسوی، برداشت منحصر به فردی از قرآن دارد; او می گوید: بعضی از مردم بعد از آن که مقدار کمی عربی یاد گرفتند، قرآن را خوانده، اما درست درک نمی کنند . اگر می شنیدند که محمد (ص) با آن کلام فصیح و آهنگ رسای عربی آن را می خواند، هر آینه به سجده می افتادند و ندا می کردند: ای محمد عظیم! دست ما را بگیر و به محل شرف و افتخار برسان . ما به خاطر یاری تو حاضریم که جان خویش را فدا سازیم! !
این ها دانشمند و اندیشمند بودن و خیلی ها توی دنیا میشناسنشون و همیشه تحسینشون میکردن.
حتی این ها هم پی به وجود نورانی قرآن بردن.
چون چیز غیر منطقی توش نیست و توصیه به چیز بدی نمیکنه.
اگرم یه چیزی از نظرمون عجیب اومد، به خاطر دانش کم ماست که درک نمیکنیمش.
خیلی خیلی آیه و حدیث و داستان و.. هست که اگه بگردید پیدا میکنید.
حتماا حتماا زندگی نامه پیامبران و امام ها رو بخونید و یا توصیه هاشون رو بخونید.
چون دقیقا اون ها آینه قرآن هستن.
اون ها همه توصیه های خدا رو انجام میدادند و اگه میخوایم بدونیم خدا از ما چی میخواسته و چه شکلی باید باشیم ، حتما رفتار پیامبران و ائمه رو الگو بگیریم .
و یا کتاب های آدم های خوب و معروف کشورمون و یا کسان دیگه رو مطالعه کنیم. و اون ها هم برامون خیلی چیزا رو باز کردن.
منم حتما انجام میدم و بعد متوجه میشم که مگه خدا چیز بدی میگه که ازش نافرمانی کنم؟
اگه بدونیم یک آدم حرف خوب میگه ، چه اشکالی داره به حرف هاش گوش کنیم و باهاش دوست بشیم؟
خدا هم توصیه های خوب کرده چه عیبی داره به حرف هاش گوش کنیم؟
چی میشه مگه که ازش یاد بگیریم؟
چرا دوست داریم باهاش مخالفت کنیم؟
دلیل نافرمانی ما خدایی نکرده جز اینه که شاید داریم به سمت انسان با این ویژگی ها میریم که میگه من هر کاری که دلم میخواد انجام میدم؟
در کلِ دنیا مردم باید یه قانون هایی داشته باشن که بهش عمل کنن.
خدا دین اسلام رو آورده و قوانینی رو در اون قرار داده و ما باید بهشون عمل کنیم.
بدونیم که باید همیشه از خودمون مراقبت کنیم .
در آخرت خودمون رو ، رو سیاه نکنیم.
امام علی (ع) هم همین کار رو میکردن و همچنین به پسرشون امان حسن مجتبی (ع) هم همین توصیه رو کردن:
پسرم درست است که من به اندازه پیشینیان عمر نکردهام، امّا در کردار آنها نظر افکندم، و در اخبارشان اندیشیدم، و در آثارشان سیر کردم تا آنجا که گویا یکی از آنان شدهام، بلکه با مطالعه تاریخ آنان، گویا از اوّل تا پایان عمرشان با آنان بودهام، پس قسمتهای روشن و شیرین زندگی آنان را از دوران تیرگی شناختم، و زندگانی سودمند آنان را با دوران زیانبارش شناسایی کردم، سپس از هر چیزی مهم و ارزشمند آنرا، و از هر حادثهای، زیبا و شیرین آنرا برای تو برگزیدم... در دیار و آثار ویران رفتگان گردش کن، و بیندیش که آنها چه کردند از کجا کوچ کرده، و در کجا فرود آمدند از جمع دوستان جدا شده و به دیار غربت سفر کردند، گویا زمانی نمیگذرد که تو هم یکی از آنانی، پس جایگاه آینده را آباد کن؛ آخرت را به دنیا مفروش.
آقا سبحان مراقب فکر و ذهنتون باشید و اجازه ندید آلوده به تفکرات نادرست بشه.
شما وقتی اینقدر پیگیر هستید ، پس نشون میده که دوست دارید حقیقت رو بدونید و دوست دارید با عقل و تصمیم خودتون یه راهی رو انتخاب کنید.
این تلاشتون قابل ستایشه .
پس قدر خودتون رو بدونید و حالا که میخواید راهی رو انتخاب کنید ، حواستون باشه راه درست رو انتخاب کنید.
سلام
من رو که یادتدن هست شلوغ جمع این جا بودم جایی که شما شرایط تبادل نظرات رو گذاشته بودید
دلم خواست یه نگاه به صحبت هایی که با عزرائیل راجب مسائل میکردیم بندازم پیدا نکردم بعد یادم اومد یه زمانی ما میرفتیم به وبلاگ شب ماه رفتم به صفحه شخصی قبلس تون خیلی بالا پایین کردم تا بالخره یه دونه اون علامت زنجیر رو کناراسمت پیدا کردم و زدم و اومدم اینجا اگر امکانش هست دفعه بعدی که نظری در صفحه شخصی میذترید اون علامت زنجیر هم باشه